9 روش متفاوت برا ی موفقیت
چرا شما در رسیدن به برخی از اهدافتان بسیار موفق بودهاید اما در برخی دیگر نه؟ اگر جواب این سوال را نمیدانید، ناامید نشوید، زیرا شما تنها فردی نیستید که در این زمینه دچار سردرگمیشدهاید.
تحقیقات ثابت میکنند که حتی افراد نخبه و باهوش نیز تحلیل درستی از علل موفقیت یا شکستهایشان ندارند. یک جواب احساسی برای علت موفقیت یا شکست به وجود استعدادهای ذاتی یا فقدان آن اشاره میکند که فقط تکهبسیار کوچکی از این پازل بزرگ است. تحقیقات گسترده در زمینه موفقیت بیانگر این حقیقت است که دلیل رسیدن افراد موفق به اهدافشان بستگی به چه کسی بودن آنها ندارد، بلکه ارتباط مستقیم با کارهایی که انجام دادهاند، دارد.
1- برای خودتان اهداف مشخص تعریف کنید. وقتی برای خودتان هدفی تعیین میکنید، سعی کنید آن هدف تا حد امکان واضح و مشخص باشد. مثلا «کم کردن 3 کیلوگرم از وزنتان در یک زمان معین» هدف خیلی بهتری از «کمکردن مقداری از وزنتان» است برای اینکه هدف اول تعریف مشخصی از موفقیت به شما میدهد. دانستن این موضوع که دقیقا چه چیزی میخواهید به دست بیاورید شما را تا رسیدن به آن مرحله باانگیزه نگه میدارد. همچنین در مورد کارهای خاصی که برای رسیدن به هدفتان به انجام دادن آنها نیاز دارید، فکر کنید. اگر فقط به خودتان قول بدهید که مثلا از این به بعد «کمتر غذا خواهم خورد» یا «بیشتر خواهم خوابید» اینها هدفهای بسیار گنگ و مبهمی هستند. سعی کنید همیشه اهداف دقیق و واضح برای خودتان تعیین کنید. به عنوان مثال «من تمام شبهای هفته ساعت 10 در رختخواب خواهم بود» هدف بسیار واضحی بوده و جای هیچ شک و تردیدی در مورد کاری که برای رسیدن به آن لازم است انجام دهید، باقی نمیگذارد.
2- برای رسیدن به هدفتان لحظهها را دریابید. مسلما بیشتر ما سرمان بسیار شلوغ بوده و برای رسیدن به چند هدف در آن واحد، در حال تلاش هستیم و از دست دادن برخی از موقعیتها برای رسیدن به اهدافمان دور از انتظار نیست. آیا شما واقعا امروز هیچ زمانی برای نرمش نداشتید؟ یا هیچ راهی برایتان وجود نداشت تا جواب آن تماس تلفنی را بدهید؟ رسیدن به اهدافتان؛ یعنی چنگ زدن به همین موقعیتها قبل از اینکه از دست شما در بروند.
در مسیر رسیدن به اهدافتان برای اینکه هیچ زمانی را هدر ندهید از قبل معین کنید هر کار مورد نیازی را کجا و کی به انجام خواهید رساند. دوباره تاکید میکنم که تا حد امکان اهدافتان واضح و مشخص باشد. مثال: «من از این به بعد روزهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه صبحها قبل از اینکه سر کار بروم 30 دقیقه نرمش خواهم کرد.» تحقیقات نشان میدهند که این نوع برنامهریزیها مغز شما را در شناسایی و به چنگ آوردن موقعیتهای به وجود آمده یاری رسانده و شانس موفقیت شما را تا 300 درصد افزایش خواهد داد.
3- دقیقا بدانید چه قدر از مسیر شما برای رسیدن به هدفتان باقی مانده است. رسیدن به هر هدفی نیازمند بررسی دقیق مراحل پیشرفت است و اگر این امر توسط افراد مورد اطمینان دیگر میسر نیست خود فرد باید به شخصه این کار را انجام دهد. اگر از چگونگی انجام کارتان آگاهی نداشته باشید قادر نخواهید بود تا رفتار و استراتژیتان را با اوضاع موجود وفق دهید. مراحل پیشرفت خودتان را به طور منظم بسته به نوع هدفتان به صورت هفتگی یا حتی روزانه چک کنید.
4- خوشبین و واقعگرا باشید. وقتی در حال تعیین هدفی برای خودتان هستید همه عوامل دور و برتان به صورت خوشبینانهای دلالت بر احتمال بالای موفقیت شما دارند. باور داشتن تواناییهایتان برای موفقیت، به طور شگفتانگیزی به ایجاد و حفظ انگیزه شما برای ادامه کار کمک خواهد کرد. اما هر کاری هم که انجام میدهید سختیهای مسیرتان را برای رسیدن به موفقیت دستکم نگیرید. بسیاری از اهداف باارزش نیازمند صرف وقت، تلاش، طرحریزی و پشتکار بالا هستند. تحقیقات نشان داده اند فکر کردن به این موضوع که هر چیزی بدون تلاش و به آسانی به دست میآید، باعث خواهد شد تا شما آمادگی مقابله با مشکلات پیش رویتان در مسیر رسیدن به اهدافتان را نداشته باشید و به علاوه این نوع طرز فکر احتمال شکست شما را افزایش خواهد داد.
5- به جای خوب بودن روی بهتر شدن متمرکز شوید. همان قدر که اعتقاد داشتن به تواناییهای خود برای رسیدن به هدفتان مهم است، باور داشتن به کسب تواناییهای جدید نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. بسیاری از ما اعتقاد داریم استعدادها، شخصیت و تواناییهای فیزیکی ما ثابت هستند و هر کاری هم که انجام بدهیم پیشرفت نخواهیم کرد. از این رو ما روی اهدافی متمرکز میشویم تا بتوانیم خودمان را به اثبات برسانیم و هرگز دنبال کسب مهارتهای جدید نیستیم.
خوشبختانه سالها تحقیق در این زمینه بیانگر این است که اعتقاد به ثابت بودن تواناییها اشتباه بوده و این مطالعات دلالت بر انعطافپذیری همه انواع تواناییها دارد. پذیرفتن این حقیقت که شما قابل تغییر هستید به شما اجازه میدهد تا انتخابهای بهتری داشته و بتوانید تمام استعدادهای بالقوهتان را بالفعل کنید. افرادی که هدفشان به جای خوب ماندن، بهتر شدن است مشکلات موجود در مسیر پیشرفتشان را با آغوش باز پذیرا بوده و در صدد رفع آنها بر میآیند و مسیر به همان اندازه مقصد برای آنها جذابیت دارد.
6- عزم راسخ داشته باشید. عزم راسخ یعنی با کمال میل متعهد ماندن به اهداف بلند مدت و ایستادگی کردن در مقابله با مشکلات. مطالعات نشان میدهند افرادی که عزم راسخی دارا هستند مدارج علمی بالاتری را در زندگیشان طی میکنند. عزم راسخ نیرویی است که انسان را در مقابله با مشکلات بر سر راه رسیدن به موفقیت یاری میرساند و باعث میشود انسان در این مسیر انگیزه خود را از دست ندهد.
اگر در حال حاضر شما جزو افراد بااراده نیستید، خبر خوش این است اوضاع شما خیلی بهتر از کسانی است که اصلا به وجود عزم راسخ و اراده قوی اعتقادی ندارند و باورشان این است که افراد موفق دارای ویژگیهای ذاتی خاصی هستند و دلیل موفقیتشان هم همان ویژگی است. اما همه ما میدانیم که این باور کاملا اشتباه است. همان طور که قبلا هم اشاره کردم تلاش، برنامهریزی، پشتکار و استراتژیهای خوب از جمله عواملی هستند که برای رسیدن به موفقیت لازم و ضروری هستند. پذیرفتن این عوامل نه تنها باعث خواهد شد تا شما خود و اهدافتان را به طور دقیق بشناسید، بلکه اثر اعجابانگیزی روی تقویت اراده شما نیز خواهد داشت.
7- عضله اراده خودتان را تقویت کنید. عضله کنترل بر خود یا همان عضله اراده درست مانند بقیه عضلات بدن شما است؛ یعنی وقتی کار زیادی از آن کشیده نشود به مرور ضعیف و ضعیفتر خواهد شد. اما زمانی که نرمشهای منظم به آن میدهید؛ یعنی به درستی از آن کار میکشید باعث خواهید شد تا عضلهتان قویتر شده و شما را در به موفقیت رسیدن به اهدافتان یاری برساند.
برای تقویت نیروی ارادهتان باید خودتان را درگیر چالشهایی بکنید که شما را ملزم به انجام کارهایی میکند که ترجیح میدهید آنها را انجام ندهید. مثلا دور اسنکهای چرب را خط بکشید، روزانه 100 تا تمرین دراز و نشست انجام دهید، هر وقت متوجه شدید که پشت خود را قوز کردهاید همان لحظه پشت خودتان را صاف کرده و درست بایستید، سعی کنید تا یک مهارت تازه بیاموزید. هر وقت متوجه شدید که میخواهید از ادامه کار دست بکشید یا دوست ندارید ادامه دهید یا خسته شدهاید با تمام قوا مقابله کنید. فقط با یک فعالیت شروع کنید و برنامهریزی کنید اگر مانعی سر راهتان ایجاد شد برای مقابله با آن چکار باید بکنید («اگر میل شدیدی برای خوردن پفک یا چیپس داشتم به جای آن یک تکه میوه تازه یا سه تکه میوه خشک خواهم خورد».) این امر در ابتدا بسیار سخت خواهد بود، اما رفتهرفته آسانتر خواهد شد و نکته اصلی هم همین است. وقتی استقامت شما افزایش مییابد میتوانید خودتان را درگیر چالشهای بیشتری بکنید و فعالیت عضله ارادهتان را افزایش دهید.
8- جوگیر نشوید. هرچقدر هم که ماهیچه اراده شما قویتر شده باشد باید به خاطر داشته باشید که تواناییهای آن محدود است و اگر زیاده از حد از آن کار بکشید به طور موقت دچار افت انرژی خواهید شد. سعی نکنید تا دو کار چالشبرانگیز را در آن واحد انجام دهید، البته اگر دست خودتان باشد (مانند ترک کردن سیگار و گرفتن رژیم لاغری به طور همزمان). سعی کنید تا خودتان را از موقعیتهای وسوسهانگیز دور نگه دارید بسیاری از افراد به توانایی خود برای مقابله با تحریکات بیرونی اعتماد زیادی دارند و بنابراین خود را در موقعیتهایی قرار میدهند که شرایط وسوسه برانگیز به وفور در آن جا یافت میشود. افراد موفق میدانند که نباید رسیدن به هدف را برای خودشان سختتر از آنی که هست بکنند.
9- اهداف ایجابی داشته باشید نه سلبی. آیا میخواهید با موفقیت وزن خود را کم کنید، سیگار را ترک کنید، یا روی اخلاق بدتان سرپوش بگذارید؟ پس به جای اینکه مرتب روی عادتهای بدتان متمرکز شوید برنامهریزی کنید که به جای آنها چه کار خوبی میخواهید جایگزین کنید. تحقیقات نشان میدهد که سرکوب افکار نادرست باعث فعالتر شدن آنها در ذهن شما میشود. همین امر در مورد رفتار نیز صادق است تلاش ما برای دور ماندن از رفتار بد به جای ضعیف کردن آنها باعث تقویتشان میشود.
اگر میخواهید رفتار خود را عوض کنید از خودتان بپرسید به جای رفتار قبلی چکار خواهم کرد؟ به عنوان مثال اگر تلاش میکنید تا روی اعصاب خود مسلط بشوید و دیگر از این به بعد از کوره در نروید باید یک برنامه جایگزین برای خودتان تعریف کنید که اگر من در حال عصبانی شدن هستم برای اینکه آرام بمانم سه تا نفس عمیق خواهم کشید. با استفاده از تنفس عمیق به عنوان جایگزینی برای عصبانیت، رفتار بد شما به مرور ضعیفتر خواهد شد تا زمانی که کاملا از بین برود.
من امیدوارم بعد از خواندن 9 کاری که افراد موفق به طرز متفاوتی انجام میدهند، شما از همه کارهایی که از اول هم درست و صحیح انجام میدادید آگاهی یافته باشید مهمتر از آن امیدوارم توانسته باشم اشتباهاتی که شما را از مسیرتان خارج میکرد را برایتان بشناسانم و بتوانید از این دانستهها از این به بعد به عنوان نقاط قوت خودتان استفاده کنید. به خاطر داشته باشید برای اینکه فرد موفقتری باشید لازم نیست که شخص متفاوتی بشوید. هرگز مهم نیست که چه کسی هستید آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است کاری است که انجام میدهید.